پژوهشنامه رئونت شناخت

رئونت یا ریوند؛ نام مزدیسنایی بوم نیشابور، نام ناحیه‌ای باستانی در سرزمین نیشابور و جایگاه آتشکده آذر برزین مهر

پژوهشنامه رئونت شناخت

رئونت یا ریوند؛ نام مزدیسنایی بوم نیشابور، نام ناحیه‌ای باستانی در سرزمین نیشابور و جایگاه آتشکده آذر برزین مهر

شناسه‌های جغرافیایی، تاریخی و فرهنگی ریوند

رِیوَنْد (به زبان اوستایی:  رَئِوَنْت؛ و به معنای «دارنده جلال و شکوه و فروغ»)(1)؛ نام یکی از بخش‌های چهارگانه نیشابور قدیم؛ این بخش‌ها که «ربع» نامیده می‌شده‌اند(2) عبارتند از: ربع شامات، ربع ریوند، ربع مازل، ربع بشتفروش.(3) معدن فیروزه نیشابور، از نقاط شناخته‌شده ناحیه ریوند است.(4) این ناحیه با جای‌نام‌های یاد شده در متون مزدیسنایی و تاریخی همچون: شهر ریوند، دریاچه ریوند، کوه ریوند و آتشکده آذر برزین‌مهر، دارای ارتباط و پیوستگی جغرافیایی، تاریخی و فرهنگی است.(5)(6)(7)

ریوند یا رئونت میان نیشابور و اسفراین و سبزوار


وضعیت و ویژگی‌ها:

-- وضعیت آبادانی و آبادی‌ها:

محمد مقدسی، جغرافیدان قرن چهارم هـ.ق، ریوند را ربعی پاکیزه و والا با تاکستان‌های بسیار و انگورهای نیکو و میوه‌های خوب معرفی کرده است.(8) ابوعبدالله حاکم، تاریخنگار قرن ۴هـ.ق، تعداد آبادی‌ها (روستاهای) این ناحیه را بیش از پانصد دانسته که هر یک، دست‌کم یک قنات داشته‌اند و حتی در برخی روستاها تعداد قنات‌ها به پنج می‌رسیده(9) این توصیف‌ها نشانگر رونق و آبادانی و  همچنین فراوانی روستاهای و سکونتگاه‌ها در این ناحیه است.

 -- شناسه‌های اقلیمی و فرهنگی:

--- شهر ریوند و معدن فیروزه:

ربع ریوند، به مهم‌ترین آبادی خود که به همین نام (رِیْوَنْد) خوانده می‌شد، منسوب بود و این آبادی، مرکز ناحیه رِیْوَنْد بود.(10) شهر ریوند، در شمال غربی نیشابور، که در مسیر راه نیشابور به مهرجان (یا مهرگان) و اسفراین واقع بود و بر اساس مسافت‌شمار قدیم، از شهر نیشابور، یک مرحله، فاصله داشت.(11) شایان گفتن است که «معدن فیروزه نیشابور» نیز در ناحیه ریوند قرار داشته و از شناسه‌های این ناحیه به شمار می‌آید.(4)

 --- جایگاه برزین‌مهر:

کوه ریوند که در نزدیکی شهر ریوند (یا در برخی منابع؛ قریه یا روستای ریوند) قرار داشته؛ از دیدگاه برخی ایرانشناسان همچون هوتوم-شیندلر و مارکورات، به عنوان جایگاه آتشکده معروف آذربرزین‌مهر مطرح شده است.(12) ابراهیم پورداود، اوستاشناس، درباره ریوند و پیوند آن با برزین‌مهر چنین نوشته است: «ریوند یکی از شهرهای معروف نیشاپور یا ابرشهر بوده؛ ابن رُسته می‌نویسد: ابرشهر دارای ۱۳ رستاق (معرب از روستاک پهلوی) و چهار طسّوج (معرب از تسوک پهلوی؛ در فارسی: تسو) یعنی محل است. ریوند یکی از آن چهار طسوج است. این شهر بخصوصه بواسطه آذر برزین‌مهر که یکی از سه آتشکده معروف ایران قدیم بوده شهرت داشت. مانند آذرگشب شیز (در آذربایجان) و آذرفرن‌بغ کاریان (در فارس)، بسیار متبرک و زیارتگاه بود.»(13)

 -- مشاهیر و بزرگان:

ابوعبدالله حاکم، قرن چهارم هجری، از سه تن مشایخ مؤلف حدیث‌نگار ریوند به نام‌های ابراهیم بن احمد بن محمد بن عبدالله ریوندی، سهل بن احمد بن سهل ریوندی -ابوسعید مزکّی- و محمد بن احمد بن هارون ریوندی -ابوبکر شافعی نیشابوری- یاد کرده است.(14)  همچنین یاقوت حموی، در کتاب خود، درباره دو تن از دانشورزان ریوند؛ أبوسعید سهیل بن أحمد بن سهل الریوندی النیسابوری (دانشمند علوم حدیث، متوفی ۳۵۰ق) و محمد بن الحسن بن علی بن عبدالرحمن ابن التیلویه أبوالفضائل المعینی الریوندی الفجکشی (دانشمند لغت‌شناس و ادیب، متوفی ۵۳۷ق) نوشته است.(15) همچنین حاکم، سه تن دیگر از اهالی سرشناس ریوند را چنین یاد می‌کند: «در اولِ اسلام، حکّام ماوراءالنهر، سه برادر بودند: محمد و عطریف و مسیّب، هر سه از ریوند. هر یک، در آن مملکت، درم و دینار بسیار زدند و آثار آن پیداست.»(16)

 -- حدود و وسعت:

چنان‌که در تعلیقات تاریخ الحاکم آمده است: ربع‌های نیشابور، از مرکز شهر (مسجد جامع) در جهت صحرا و کوه، به چهار طرف، کشیده می‌شده است.(17) حدود ربع ریوند نیز از مسجد جامع در مرکز شهر، آغاز می‌شده و با گسترش در درازای سیزده‌فرسنگی به سوی غرب شهر نیشابور، به قریه احمدآباد در مرز بیهق (در غرب نیشابور) می‌رسیده. پهنای ناحیه ربع ریوند، پانزده فرسنگ و از مرز توس (در شمال شرقی نیشابور) تا مرز بُست یا کاشمر کنونی، در جنوب نیشابور) بوده است.(18)


 پانوشت‌ها و منابع:

1. اوستا؛ کهن‌ترین سرودها و متنهای ایرانی، گزارش و پژوهش جلیل دوستخواه. ج. ۲. تهران: مروارید، ۱۳۷۵. ص۹۹۰.

2. ابوعبدالله حاکم نیشابوری. تاریخ نیشابور. ترجمهٔ ترجمه محمد بن حسین خلیفه نیشابوری، با مقدمه و تصحیح و تعلیقات محمدرضا شفیعی کدکنی. تهران: آگه، ۱۳۷۵. ص۲۱۴، ۲۸۲.

3. شمس‌الدین ابی عبدالله محمد مقدسی. احسن‌التقاسیم فی معرفةالاقالیم. بیروت: دارصادر، ۱۹۰۶م. ص۳۰۰.

4. شمس‌الدین ابی عبدالله محمد مقدسی. احسن‌التقاسیم فی معرفةالاقالیم. بیروت: دارصادر، ۱۹۰۶م. ص۳۲۶.

5. یشت‌ها. ج. ۲. ترجمهٔ تفسیر و تألیف ابراهیم پورداود. تهران: اساطیر، ۱۳۷۷. ص۳۳۰–۳۳۱.

6. سیدحسن مجتبوی. فرهنگ جغرافیای تاریخی نیشابور. نیشابور: دانشگاه آزاد اسلامی، ۱۳۹۱. ص۱۱۹–۱۲۰.

7. جهانگیراوشیدری. دانشنامه مزدیسنا. تهران: نشر مرکز، ۱۳۷۱. ص۷۰.

8. تألیف شمس‌الدین ابی عبدالله محمد مقدسی. احسن‌التقاسیم فی معرفةالاقالیم. بیروت: دارصادر، ۱۹۰۶م. ص۳۱۶–۳۱۷.

9. ابوعبدالله حاکم نیشابوری. تاریخ نیشابور. ترجمهٔ ترجمه محمد بن حسین خلیفه نیشابوری، با مقدمه و تصحیح و تعلیقات محمدرضا شفیعی کدکنی. تهران: آگه، ۱۳۷۵. ص۲۱۴.

10. ابوعبدالله حاکم نیشابوری. تاریخ نیشابور. ترجمهٔ ترجمه محمد بن حسین خلیفه نیشابوری، با مقدمه و تصحیح و تعلیقات محمدرضا شفیعی کدکنی. تهران: آگه، ۱۳۷۵. ص۲۱۴، ۲۸۲.

11. شمس‌الدین ابی عبدالله محمد مقدسی. احسن‌التقاسیم فی معرفةالاقالیم. بیروت: دارصادر، ۱۹۰۶م. ص۳۵۲.

12. دانشنامه ایران. ج. ۲. تهران: مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، ۱۳۸۶. ص۵۹.

13. یشت‌ها، تفسیر و تألیف ابراهیم پورداود. ج. ۲. تهران: اساطیر، ۱۳۷۷. ص۳۳۰–۳۳۱.

14. تاریخ نیشابور، نوشته ابوعبدالله حاکم نیشابوری، ترجمه محمد بن حسین خلیفه نیشابوری، با مقدمه و تصحیح و تعلیقات محمدرضا شفیعی کدکنی. تهران: آگه، ۱۳۷۵. ص ۱۶۳، ۱۵۵، ۱۷۴.

15. شهاب‌الدین أبی عبدالله یاقوت بن عبدالله الحموی الرومی البغدادی.معجم البلدان. بیروت: دار احیاء الثراث العربی، ۱۹۷۹م. ج۳، ص۱۱۵؛ ج۴، ص۲۳۶.

16. ابوعبدالله حاکم نیشابوری. تاریخ نیشابور. ترجمهٔ محمد بن حسین خلیفه نیشابوری، با مقدمه و تصحیح و تعلیقات محمدرضا شفیعی کدکنی. تهران: آگه، ۱۳۷۵. ص۲۱۵.

17. تاریخ نیشابور، نوشته ابوعبدالله حاکم نیشابوری، ترجمه محمد بن حسین خلیفه نیشابوری، با مقدمه و تصحیح و تعلیقات محمدرضا شفیعی کدکنی. تهران: آگه، ۱۳۷۵. ص ۲۸۲.

18. عبدالکریم سمعانی. الانساب. لیدن: بریل، مؤسسه اوقاف گیپ، ۱۹۱۲. رویه 265b و 266a.

برزنون نیشابور و آتشکده آذر برزین مهر

برزنون؛ Barzanun ؛ نام یکی از روستاهای مهم بخش سرولایت شهرستان نیشابور است. این روستا، مرکز دهستان برزنون می‌باشد. دهستان برزنون، دربرگیرنده نقاط و روستاهای برزنون، ته‌منگان، قره‌گل، گاوکش، زهان، شترسنگ، کلاته حاجی، تیران، خیرآباد و امامزاده حسین‌اصغر است. این دهستان، دارای اقلیمی کوهستانی است که افزون بر آب و هوایی معتدل و سرد، چشم‌اندازهایی زیبا و بکر از کوه و دشت را ارایه می‌دهد و یکی از ییلاقات و مناطق گردشگری زیبای منطقه به شمار می‌آید. دهستان برزنون، آثار تاریخی و فرهنگی شایان توجهی را در خود جای داده است که مهم‌ترین ‌آنها بقعه امامزاده حسین اصغر است همچنین جایگاه آذر برزین مهر را در حدود روستای برزنون، مرکز این دهستان، دانسته‌اند.

 

ریوند ؛ بقعه امام زاده حسین اصغر در ارتفاعات نزدیکی روستای برزنون نیشابور

 

روستای برزنون، با ارتفاع 1500 متر از سطح دریا، در موقعیت 58 درجه و 17 دقیقه طول و 36 درجه و 32 دقیقه عرض جغرافیایی، در دامنه کوه اردلان و در منتهی‌الیه شمال غرب رشته‌کوه‌های بینالود، واقع شده و در 80 کیلومتری شهر نیشابور قرار گفته است. جمعیت برزنون بر اساس سرشماری 1390، 3508 نفر می‌باشد. روستای برزنون از آن دست مناطقی است که نام خانوادگی نزدیک به 95 درصد مردم آن «برزنونی» است؛ بنابراین اگر سراغ کسی را در این روستا بگیریم بایستی حتما نام پدر یا لقب او را بدانیم. حرفه و شغل بیشتر اهالی روستای برزنون؛ کشاورزی، دامداری، باغداری و کوره‌داری است. روستای برزنون همچنین، مرکز صنعتی بخش سرولایت نیز می‌باشد و از صنایع آن می‌توان به کارخانه تولید شیر، تولید لوله پلی‌اتیلن، کوره‌های آجرپزی صنعتی، صنایع چوب، تولید رشته آش و چندین کارگاه کیف و لباس و چندین گاوداری صنعتی و نیمه‌صنعتی اشاره کرد. برزنون، افزون بر همه ویژگی‌های طبیعی و زیبایی‌های اقلیم کوهستانی‌ خود با سه شناسه و ویژگی برجسته، شناخته می‌شود؛ «زیارتگاه امامزاده حسین اصغر»، «قنات‌های سی و دو گانه» و «آتشکده آذر برزین‌مهر».

 

زیارتگاه امامزاده حسین‌ اصغر: زیارتگاه امامزاده حسین اصغر (ع)، نامدارترین و مهم‌ترین اثر فرهنگی و تاریخی برزنون است. آرامگاه امامزاده، بر فراز ارتفاعات سنگی اردلان و جازندر و بین روستای گرماب شاهزاده -از توابع دهستان طاغنکوه شمالی شهرستان فیروزه- و روستای برزنون، قرار گرفته است. موقعیت جغرافیایی این بقعه متبرکه، 36 درجه و 32 دقیقه و 53 ثانیه شمالی و 58 درجه و 17 دقیقه و 42 ثانیه شرقی با ارتفاع 1960 متر از سطح دریا می‌باشد. صاحب آرامگاه، از فرزندان امام زین العابدین (ع) امام چهارم شیعیان است. این زیارتگاه مورد احترام ویژه و تقدس اهالی منطقه است و سالانه پذیرای زائران پرشماری از سرتاسر خراسان می‌باشد. قرار گرفتن زیارتگاه در موقعیت میانی شهرستان‌های نیشابور، فیروزه، قوچان، چناران، مشهد، فاروج، اسفراین، خوشاب، جوین، جغتای و سبزوار، موقعیت ممتازی را برای آن فراهم نموده و بالتبع، بیشترین مسافران و زائران امامزاده، از این شهرستان‌هایند که برای زیارت و ادای نذورات خود به امامزاده مشرف می‌شوند.

 

ریوند؛ بقعه امامزاده حسین اصغر بر ارتفاعات نزدیک روستای برزنون شهرستان نیشابور

 

قنات‌های سی‌ و دو گانه برزنون: کشاورزی، باغداری و دامپروری، از قدیم رکن و مبنای اقتصاد و زندگی در این منطقه، و قنات‌ها، کانال انتقال  آب از انباشت‌گاه‌ها و سرچشمه‌ها، برای بهره ‌برداری در زراعت و دامداری و دیگر نیازمندی‌های مردم برزنون بوده‌اند. محل قنات‌ها به گویش محلی، «کلاته» نامیده می‌شود. برزنون، دارای میراث غنی 32 رشته قنات می‌باشد که همین بیانگر، حجم و سطح فعالیت‌ها و عمق باروری و شکوفایی این دیار است. مرکز جهاد کشاورزی بخش سرولایت شهرستان نیشابور، در سال‌های اخیر، برنامه‌ای را برای مرمت 16 رشته از این قنات‌ها را که دارای توجیه اقتصادی بیشتری می‌باشند در دستور کار خود قرار داده است. رشته‌قنات‌های شناسنامه‌دار روستای برزنون، در بانک اطلاعات قنات‌های کشور، عبارتند از:  نهررود (به طول 1500 متر)، نینوا (300 متر)، میان‌دره (1300 متر)، ته‌دره (150 متر)، برزتو (300 متر)، خواجه‌آباد (1200 متر)، دهرآباد (500 متر)، دریاره (1500 متر)، ربیق (1000 متر)، ریزدره (600 متر)، شاداب (600 متر)، شباغان (3000 متر)،سرکاریز (500 متر)، کلاته‌نو (400 متر)، کلاته موسی (400 متر)، کلاته صمدآباد (400 متر)، کلاته صادق (250 متر)، کارجی ( 100 متر)، کارجی درویش (250 متر)، علآدی (2000 متر)، قاسم‌آباد (200 متر).

 

آتشکده آذر برزین مهر: آتشکده آذر برزین مهر یکی از سه آتشکده بزرگ آیین زرتشتی در ایران پیش از اسلام، و نیایشگاه دهقانان و کشاورزان بوده است. بر اساس روایات منابع اساطیری ایران، آذر برزین مهر، ابتدا  بر ساحل دریاچه سوور یا سوگر قرار داشته است. پژوهشگران، نشان این دریاچه را بر کوه سی‌سرد در  شمال خاوری کان فیروزه نیشابور داده‌اند که در همسایگی و نزدیکی برزنون است. در دوره‌های بعد، گشتاسب شاه، آذر برزین مهر را بر ریوندکوه نیشابور می‌نشاند. در زمان ما، جای آتشگاه آذربرزین‌مهر ناپیداست و در هاله‌ای از ابهام قرار دارد. برخی گمانه‌زنی‌ها جایگاه آذر برزین مهر را در حدود برزنون دانسته که در گویش محلی، «بورزونی» نامیده می‌شود و آنرا گونه دگرگون شده «بُرزین» می‌دانند. نشانه‌هایی همچون «وضع اقلیمی و جغرافیایی این روستا؛ ناحیه‌ای کوهستانی، با تپه‌های بلند و مشرف بر دشت‌های وسیع»، «نزدیکی آن به مراکز  کهن جمعیتی شرق ایران؛ نیشابور (ابرشهر قدیم و مرکز ایالت ابرشهر پیش از اسلام) و توس (از شهرهای مهم شرق ایران قدیم)»، «وجود آرامگاه امامزاده‌ حسین اصغر (ع) در نزدیک این روستا؛ بیانگر اعتبار و اهمیت این روستا در گذشته» و همچنین «موضوع متعارف همسایگی نیایشگاه‌های ایرانی با آرامگاه‌ها و زیارتگاه‌ها»، «نزدیکی به محل گمانه‌زنی شده دریاچه سوور» آن گمانه و گفته را روشن‌تر و نمایان‌تر می‌سازد. برخی دیگر از گمانه‌ها، نشان این آتشکده را قدمگاه در زبرخان نیشابور، محلی در نزدیکی کاشمر و همچنین محلی در نزدیکی روستای فشتنق شهرستان داورزن دانسته‌اند.

 

به امید اینکه با ارتقای روستای برزنون به شهر برزنون، بسترهای بایسته برای بازبرپایی هویت تاریخی و فرهنگی این دیار که جایگاه نامدارترین زیارتگاه غرب خراسان، قنات‌های پُرشمار و یادگاه آتشگاه آذر برزین مهر است و توانمندی‌های اقلیمی و فرهنگی فراوانی دارد، فراهم گردد. توسعه برزنون، موتور محرکه توسعه سرولایت است.

 

منابع:

- «برزنون، روستایی با 32 قنات»، وبگاه روزنامه خراسان، خراسان رضوی، مورخ 11/03/1393، شماره انتشار 18700.

- «فرهنگ آبادیها و مکان‌های مذهبی کشور»، محمدحسین پاپلی یزدی، مشهد، بنیاد پژوهشهای اسلامی، 1388، ص 97.

- «جمعیت روستاهای بخش سرولایت در سرشماری سال 1390»، وب‌نوشت جغرافیای نیشابور، 30 فروردین 1392.

- بانک اطلاعاتی قنات‌های کشور؛ بر اساس آمار وزارت جهاد کشاورزی، خدایار عبدالهی.

- «امامزاده حسین اصغر (ع) روستای برزنون نیشابور» وب‌نوشت جغرافیای شهرستان نیشابور، 7 شهریور 89.

- «نیشابور و آتش اهورایی»، احمدرضا سالم، کتاب ماه هنر،  آذر و دی 1383، ص 146-152.

- «پژوهشی در اساطیر ایران»، مهرداد بهار، چاپ اول، انتشارات توس، تهران: 1369، ص 85.

- «جستاری در پیشینه دانش کیهان و زمین در ایرانویچ»، مانوئل بربریان، چاپ اول، نشر بلخ، تهران: 1376، ص 113.

- قلی‌زاده، خسرو، «فرهنگ اساطیر ایرانی، بر پایه‌ی متون پهلوی»، تهران، شرکت مطالعات نشر کتاب پارسه، 1378، مدخل سوور، صص. 279-280.

- «نیشابور پایتخت فرهنگی»، فریدون جنیدی، وب‌نوشت ابرشهر: دانشنامه نیشابور، فروردین‌ماه 1387.

نیشابور و آذر برزین مهر

 

آذر برزین مهر، سومین آتشکده مهم دوره ساسانیان و از آنِ کشاورزان بوده که در پشته ویشتاسبان یا کوه ریوند، در شمال غربی نیشابور، جای داشته است. آذر برزین مهر نیشابور و دیگر آتشان، همه از پنجمین گونه‌ی آتش مینوی یعنی آتش سپنیشت اند. تن آنان، آتش گیتی است و مینوی آتش بلند‌سود که خود در گرزمان، در پیشگاه اورمزد، فروزان است، بر آتشان بهرام، میهمان است. این آتشان بزرگ را آتش بهرام نیز خوانند.

 

 

 

- آذر برزین‌ مهر (آتشگاه):

آذربرزین‌‌مهر، سومین آتشکده‌ی مهم دوره‌ی ساسانیان، و از آن تولیدکنندگان کشاورز بوده است. این آتشکده، در دوره‌ی ساسانیان، در خراسان جای داشته است. برزین‌مهر، به معنای «مهر بلندپایه» است. جالب توجه، ارتباط مهر با دهقانان و تولیدکنندگان است. اگر به صفت معروف مهر، دارای چراگاه‌های فراخ، نیز توجه کنیم، از این دو امر، به خوبی، اهمیت مهر به عنوان ایزد طبقه‌ی تولیدکنندگان و کشاورزان روشن می‌شود.

آذر برزین‌مهر، یکی از سه آتش مقدس آیین زردشتی بود که در کوه ریوند، در شمال غربی نیشابور، جای داشته است. آذر فرنبغ و آذر گشنسب و آذر برزین‌مهر، هر سه را هرمزد، در آغاز آفرینش و برای پاسبانی جهان و جهانیان آفرید و به یاری آن‌ها، همه کار جهان انجام می‌گیرد. این سه آتش و نیز دیگر آتشان، همه از پنجمین گونه‌ی آتش مینوی یعنی آتش سپنیشت (sepeništ)‌اند. تن آنان، آتش گیتی است و مینوی آتش بلند‌سود (برزیسوه) که خود در گرزمان، در پیشگاه اورمزد، فروزان است، بر آتشان بهرام، میهمان است. این هر سه آتش و نیز دیگر آتشان بزرگ را آتش بهرام نیز خوانند.

گفته‌اند این سه آتش در پشت گاو اساطیری سریسوگ (sugĪsr) در دوره‌ی تهمورس (و به روایتی هوشنگ) پیشدادی، نگهداری می‌شد. شبی طوفانی شدید رخ داد و آتش‌ها از پشت گاو به دریا افتاد و در آنجا به سوختن ادامه دادند و در دریا به مردمان روشنی بخشیدند. سپس هرمزد در آغاز آفرینش، همه‌ی زمین را برای پاسبانی به این آتش سپرد که همانند آسرون (روحانی) و ارتشتار (سپاهی) و واستریوش (کشاورز)اند.

 

آتشکده آذر برزین مهر نیشابور 

 

آتش برزین‌مهر تا زمان گشتاسب، حامی زردشت، از جهان پاسبانی می‌کرد و گشتاسب این آتش را به کوه ریوند که آن را پشته‌ی گشتاسبان خوانند به دادگاه نشانید. تا فرشگرد پاسبانی‌کنندگان جهان‌اند. دیوان و دروجان را نابود می‌کنند.

این آتش جزء سه امشاسپند برگفتار (یعنی بهمن، اردیبهشت و آذربرزین‌مهر) است که به تجلی مادی به گشتاسپ و انجمن بارگاهیان اشکار شدند. در هزاره اوشیدر، پشوتن با کمک آذر فرنبغ و آذر گشنسب و آذر برزین‌مهر به بتکده‌ی بزرگ اهریمن گناهکار دست می‌یابد و آن را نابود خواهد کرد. این بتکده بر ساحل چیچست است. نام دیگر آن آذر سودی‌مهر یا آذر پرسود است.، که بر ساحل دریای سوور جای دارد.

 

- منبع: قلی‌زاده، خسرو، «فرهنگ اساطیر ایرانی، بر پایه‌ی متون پهلوی»، تهران، شرکت مطالعات نشر کتاب پارسه، 1378، صص. 38-39.

ریوند و جغرافیای باستانی نیشابور

ریوند، نام یک کوه، یک ربع، یک شهرک و یک روستا در گستره جغرافیای باستانی نیشابور است که آتشکده آذر برزین مهر در آن قرار داشته است. نوشتار زیر از مدخل «ریوند» کتاب «واژه‌نامه اعلام جغرافیایی باستانی» گرفته شده است که به شیوه‌ای کوتاه به معرفی ریوند نیشابور می‌پردازد. در این کتاب، همچنین مدخلی دیگر، مرتبط با نیشابور وجود دارد که به گونه‌ای نسبتاً مشروح، به بازشناسی «ابرشهر» که نام کهن نیشابور است، ویژه گردیده است.

 

 

 

ریوند نیشابور کهن

 

ریوند؛ Rēwand: کوه ریوند در نیشابور خراسان است و آتشکده مشهور «آذر برزین مهر»، در آن قرار دارد. شاید بین کوه ریوند در خراسان و ریوند که جغرافی‌نویسان اسلامی، آن را یکی از روستاهای نیشابور، معرفی کرده‌اند، رابطه‌ای باشد. به ویژه که روستایی هم نزدیکی آن کوه، هم‌نام همان کوه وجود داشته است. به موجب رای جغرافیانویسان اسلامی، نیشابور دارای چهار روستا بوده است که ریوند هم یکی از آن‌هاست و به نام آتشکده آذر برزین مهر مشهور است. (1)

ریوند، شهرکی است در روستایی به همین نام، در یک منزلی باختر نیشابور. ریوند در سده چهارم، مسجدی داشت که از آجر ساخته شده بود و نهری از میان آن می‌گذشت. انگور فراوان و گلابی نیکوی بی‌نظیر داشت.(2) کوه ریوند، در اوستا به صورت رئونت نوشته شده است.(3) نام کوه ریوند در گزیده‌های زاداسپرم فصل سوم بند 85 ذکر شده است.  

- پانوشت‌ها:

1. اوشیدری، جهانگیر، «واژه‌نامه مزدیسنا»، نشر مرکز، 1371، زیر واژه ریوند.

2. لسترنج، گای، «جغرافیای تاریخی سرزمین‌های خلافت شرقی»، ترجمه محمود عرفان، تهران: شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، 1372.

3. پورداود، «یشت‌ها»، ج1 و 2 به کوشش بهرام فره‌وشی، تهران: دانشگاه تهران، 1356، ج2.

 

- منبع: بحرانیان، حمیده، «واژه‌نامه اعلام جغرافیایی باستانی»، تهران: شرکت تعاونی کارآفرینان فرهنگ و هنر، 1388، ص100.

کوهستان ریوند نیشابور 

انگیزه دینی ایجاد ابرشهر

شهر باستانی نیشابور، افزون بر دیگر دروازه‌های شهر، چهار دروازه بزرگ داشته که هر چهار دروازه، رو به سوی خورشید داشته‌اند و هنگام برخاستن خورشید، نخستین پرتوهای آفتاب از هر چهار دروازه به اندرون شهر می‌تابیده است. چنانکه می‌دانیم این نوع ساختمان را در فرهنگ معماری جهان به نام پارتی می‌شناسند. و ریوند و ابرشهر یکی از بزرگ‌ترین شهرهای تیره‌ی پارت است که «شهر دروازه‌های خورشید»ش می‌نامیم. باید گفت افزون بر همه موجبات طبیعی و اقلیمی، کوهستان بلند و پرآب روان بینالود، آب‌های زیرزمینی، جاده ابریشم و موقعیت طبیعی که نشابور را دروازه خراسان نموده‌ است، چند انگیزه‌ دیگر نیز برای ایجاد و گسترش ابرشهر نیشابور وجود دارد که در اینجا با بهره‌گیری از بخش‌هایی از نوشتار «نیشابور؛ شهر دورازه‌های خورشید» پژوهشگر ارجمند، فریدون جنیدی -مؤسس بنیاد نیشابور (سازمان پژوهش فرهنگ ایران)، به انگیزه دینی ایجاد ابرشهر نیشابور و بازشناسی درونمایه‌های مرتبط با کهن‌شهر نیشابور، همچون ریوند،آتشکده آذر برزین مهر، دریای سو، نیایشکده آناهیتا و اشک‌آباد می‌پردازیم.

 

 

نیشابور را چهار دروازه بزرگ، بوده است که هر چهار، رو به سوی خورشید داشته‌اند و هنگام برخاستن خورشید، نخستین پرتوهای آفتاب از هر چهار دروازه به اندرون شهر می‌تابیده است. و اگر چه نقشه آن شهر در دست نیست ولی می‌توان به یاری اندیشه، این نقشه را چنانکه در نگاره آمده است، مجسم کرد.

این آگاهی را «امام الحاکم» نیشابوری در تاریخ نیشابور به ما می‌دهد. که چون شاپور، خواست که شهر نشابور بنا کند، چهار دروازه در چهار سوی آن، چنان بساخت که همگام برآمدن آفتاب از هر چهار دروازه، آفتاب به درون شهر می‌تابد. هنوز در خانه‌های کهن زرتشتیان یزد و کرمان، نخستین پرتو آفتاب نیز بر «پسکم مس» می‌تابد. این خانه‌ها که به سبک معماری پارتی ساخته می‌شود، دارای چهار پسکم [Paskam] یا صفه است که در چهار سوی سرای قرار دارند، هر پسکم، ایوانی با آسمانه‌ی زخمی (سقف ضربی) است که به اتاق‌ها راه دارد. یکی از این پسکم‌ها، راه ورودی سرای است و دو پسکم دیگر دو سوی محل رفت و آمدهای روزانه است و پسکم بزرگ (که پسکم مس خوانده می‌شود)، از دیگر پسکم‌ها بلندتر و سر آن از پشت بام بالاتر است، چنان که نخستین پرتو خورشید بر آن می‌تابد و آغازگاه بامداد، یا نماز بامداد را آگاهی می‌دهد ... این پسکم، اوستا خوانده می‌شود، و همواره گیاه سبز و گلدان و گلاب و بوی خوش، چون اسپند و کندر و عود در آنجا موجود است و کسانی که تن پاک دارند، می‌توانند بدان گام نهند. بدین روی، گاهگاه آن را «پسکم پاک» نیز می‌نامیم. چنانکه می‌دانیم این نوع ساختمان را در فرهنگ معماری جهان به نام پارتی می‌شناسند. و ریوند و ابرشهر یکی از بزرگ‌ترین شهرهای تیره‌ی پارت است که «شهر دروازه‌های خورشید»ش می نامیم.

 

نیشابور، کهن شهر سرزمین پارت 

- انگیزه‌ی دینی ایجاد ابرشهر:

افزون بر همه موجبات طبیعی و اقلیمی، کوهستان بلند و پرآب روان بینالود، آب‌های زیرزمینی، جاده ابریشم و آن موقعیت طبیعی که نشابور را دروازه خراسان کرد، چند انگیزه‌ی دیگر نیز برای ایجاد و گسترش شهر وجود دارد.

نخست کوه ریوند (28) که با داشتن کان اورانیوم، گهگاه شبانگاهان در برخی از جاها نورباران می‌شود. و این شگفتی بزرگ در مردمانی که با دل روشن، نور و فروغ را گرامی می‌داشته‌اند و ستایش می‌کرده‌اند، ایجاد شکوه و احترام بدان کوه را می‌کرده است. به طوری که یکی از سه آتشکده بزرگ ایران باستان بر فراز آن کوه قرار دارد. (29)

وجود کان زغال‌سنگ در همان کوه که موجب ایجاد گاز متان می‌شود و کمک می‌کند که آتشکده خودسوز «برزین مهر» (30) پیدا شود چنان که دقیقی در گشتاسب‌نامه (پیوست شاهنامه‌ی فردوسی) در باره آذر برزین می‌گوید:

که آن مهر برزین، بی‌دود بود

منوّر نه از هیــــزم و عود بود

وجود چشمه‌ای سبز بر فراز کوه بینالود و دریای سو [Sow] بر فراز کوه ریوند (چند میلی شرق آتشکده برزین مهر) که هر دو از شگفتی‌های طبیعت است و بی‌آنکه چشمه‌ای، رودی بدان بپیوندد، در همه هنگام‌های سال به یک اندازه آب دارند؛ آبی بس زیبا و درخشان و برای ایرانیان که آب را همواره همراه با دیگر عناصر مثل خاک و باد و آتش گرامی داشته‌اند، وجود این دو پدیده، با شگفتی و گرامی‌داشت فراوان موجب پدید آمدن نیایشکده‌ی آب (آناهیتا) در این ناحیه گردید چنان که از دیرباز از دورترین جای‌ها برای زیارت آن به نشابور می‌آمدند. و یکی از این زیارت‌های تاریخی حرکت یزدگرد اول است به نیشابور که برای نیایش آب و زیارت آن چشمه به نیشابور آمد (31) و چون این پدیده‌ها بسیار دیرین و کهنسال است و بزرگی بینالود و دیگر مواهب طبیعی همراه با آن بسی دیرین‌تر از دوران پیدایی انسان است، پس به ریوند یا نشابور و ابرشهر اجازه می‌دهند که در زمانی بس دور، بصورت شهر درآمده باشد. در شاهنامه از هنگام «ریومیز» پیرامون پنج هزار سال پیش یاد می‌شود اما این دلیل آن نیست که پیش از آن نیز وجود نداشته باشد.

از پشت ویشتاسبان یا کوه ریوند که آتشکده برزین مهر بر فراز آن شعله می‌کشیده است در زمان گشتاسب یاد می‌شود که آن نیز زمانی پیرامون سه هزار و پانصد سال پیش دارد. نام کوی داربجرد، زمان هخامنشیان را به یاد می‌آورد. از زمان اشکانیان که هیچ آگاهی از اینان بدست نمی‌آید، نشانه‌ای در نزدیکی شهر نشابور هست و آن روستای اشک‌آباد در چند میلی جنوب شهر، در میان  کویر کوچک دشت نشابور است که به «اشق آباد» دگرگون شد و امروز «عشق آباد» به فتح «ع» نوشته می‌شود تا هنگام ساسانیان که به نام نیوشاپوهر نمایان می‌شود.

 

- ترکیب شهر و حرکت آن در دوره های تاریخی:

ایرانیان، چندهزار سال پیش از پیدایی یونان در شهرسازی خود به ردیف دیوارهای راست و کوچه و توالی خانه‌ها در امتداد معین دست یافته‌اند که باز خیلی زودتر از غربیان آنان را به ساخت شهرهای شترنجی رهنمون گردید.(31) همه ایرانیان یا تازیان جغرافی‎نویس نیز، این را یادآور شده‌اند که صورت شترنجی نشابور، پدیده‌ای ایرانی است. اما برخی از پیروان یونان این را نیز پدیده‌ای یونانی دانسته‌اند که اسکندر با خویش به ایران آورد.(33)

تعداد کوی‌ها که به 64 می‌رسد و گاه کم و زیاد می‌گردد این سخن را استوار می‌سازد مگر آنکه شهر در برخی از دوره‌ها بر اثر جنگ یا زمین‌لرزه و آب‌خاست، ویران شده که شمار محله‌هایش کم می‌گردد و گاه بر اثر رونق و شکوه بازار صنعت و فرهنگ بر شمار آن افزوده می‌شود، اما همواره پیرامون همین شصت و چهار خانه شترنگ است!

اکنون بپردازیم به خراب شدن ریوند (که روشن نیست در چه زمان بوده) و ساختن شهر تازه‌ی نیوشاپوهر؛ الحاکم در تاریخ خود یادآور می‌شود که از مسجد جامع بسوی غرب تا احمدآباد سبزوار را «ریوند» نامند. پس شهر باستانی ریوند، بی‌هیچ گمان در این منطقه است و شاپور اول (شاپور دوم نیز به آبادی نشابور افزود) شهر تازه را در سوی شرقی آن بنا کرده است و ریوند را ویرانه نهاده است مگر آن که مردمان، خود بنا به علاقه‌ی خویش، به آبادانی بخش‌هایی از آن همت گماشته‌اند.

پس از اسلام، شهر به سوی ریوند گسترش می‌یابد و آن را در بر می‌گیرد چنان که مسجد جامع نیز، در مرز ریوند و نشابور ساخته می‌شود آنگاه شهر به سوی غرب ریوند کشیده می‌شود تا به دروازه ی پول (که در نقشه نشان داده شده است و بر روی رودخانه‌ای موسمی به نام کال جینگل) رودخانه‌ی جنگل بنا شده می‌رسد.

از سوی شرق نیز، شهر گسترده می‌شود زیرا که در نوشته‌های پس از اسلام به دروازه‌ی شرقی به نام «باب ابی اسود» در شرق بر می‌خوریم که نشان می‌دهد پیش از اسلام ساخته نشده است زیرا در آن صورت، نامی فارسی به خود می‌گرفت.

استخری، در سده‌ی چهارم باروی این شهر را بصورت چهارگوشه‌ای معرفی‌می کند، که هر یک از برهای آن، یک فرسنگ بوده است. اما این را نیز می‌افزاید که دو محله‌ی پرجمعیت نیز در بیرون شهر قرار دارد. بنابراین کلا شهر بصورت مستطیل در می‌آید. در زمان سلجوقیان نیز که شهر گسترده‌تر می‌شود، چیزی که حتی در نشابور امروز هم دیده می‌شود و این بدان روی است که شهر در دامنه‌ی کوه بینالود برای دست یافتن به آب مورد نیاز به دو سو کشیده می‌شود.

در نوشته‌های باستانی، از چهار رود که در میانه‌ی شهر جاری است سخن می‌رود. این رودها به گفته‌ای؛ شقاندیر، دارای بشتقان و خروه نام داشته و به گفته‌ی الحاکم؛ مازول، شامات، ریوند، بشتفروش. امروز این نام‌ها دگرگون شده و سه رشته از این رودها، در شور کنونی جاری است که دو شاخه‌ی آن، آب موسمی دارد و یکی که آب میرآباد را به شهر می‌رساند، همواره آب دارد.

این سه رود از شرق به غرب، نخستین، آب کال غار، دیگری آب کال میرآباد و سومی آب کال جینگل را از بینالود به سوی جنوب می‌آورند.

چهارمین رود را اگر رودخانه‌ی «خرو» بگیریم، حد شرقی شهر را بسی بسوی شهر تا نزدیک قدمگاه می‌رساند و این بسی دور می‌نماید و درست همان رود بشتقان (33) است که امروز از میان شهر باستانی می‌گذرد، و بنا بر گفته‌ی حمدالله مستوفی(34) عمرولیث در کنار آن، کاخی ساخته است و این کاخ اگر کاوش شود، در میان ویرانه‌های باستانی پیدا خواهد شد.

بزرگ‌ترین و زیباترین شهر جهان و ستمکش‌ترین آنها پس از اسلام نیز چندین بار ویران گردید. در حمله‌ی غزان که همه‌ی آثار فرهنگ و از آن میان، کتاب‌های هفده کتابخانه‌ی عمومی شهر را به آتش و باد دادند و خاندان‌های بزرگ ایران را از بیخ و بن برکندند. در یورش چنگیز، شهر با خاک یکسان گردید. پس از ایلغار چنگیز، نشابوریانی که در شهرها و آفاق دیگر می‌زیسته‌اند بدان شهر بازگشتند و دوباره آن را ساختند چنان که ابن بطوطه که در این زمان به نشابور آمده بود از بزرگی آن و از چهار رودی که در آن جریان دارد سخن گفته است، اما باز در حمله‌ی تیمور، تباهی‌های فراوان دید. چهار زلزله‌ی بزرگ در سال های 555، 666، 808 شهر را ویران ساخت. و آخرین ستم را برادران افغان در شورشی که علیه شاه سست‌عنصر و بی‌کفایت صفوی کردند ... و حق هم داشتند، بر پیکر این شهر وارد آوردند و از آن زمان پشت نشابور چنان شکسته است که چنان که باید و شاید هنوز برنخاسته است!

 

- پانوشت‌ها:

28. این همان کوهی است که کان فیروزه در آن قرار دارد و افزون بر آن کان های دیگری چون ذغال سنگ و گوگرد و نمک و گچ و مس از آن بر می آمده است.

29. نگارنده خود در سن شانزده سالگی یکی از این نور افشانی های شگفت انگیز را شبانگاه بر افراز کوه به چشم دیده است، که چگونه نوری از کوه برآمد و با پیچ و تاب نزدیک به دو میل به آسمان رفت و با چنبره ای که به خود گرفت به شکل یک علامت سوال بزرگ درآمد و آن گاه از همان را برگشت و خاموش شد.

30. سه آتشکده ی بزرگ ایران باستان هر یک به طبقه ای از مردم تعلق داشت؛ 1. آتشکده ی آذرگشنسب در نزدیکی دریاچه ی ارومیه، ویژه ی شاهان و ارتشتاران 2. آتشکده ی آذر فرنبغ (فره ایزدی) در فارس، ویژه ی موبدان و دبیران 3. آتشکده ی برزین مهر در خراسان، ویژه ی کشاورزان و پیشه وران. نگارنده از سه سال پیش بدنبال آتشکده ی ّبرزین مهر بوده ام تا با آگاهی و کشفیات پی در پی جایگاه آن را در نزدیک روستای بزرگ «بورزنی» بر فراز کوه ریوند پیدا کردم و آن گاه به باستان شناسی آگاهی دادم و چند گروه باستانشناسی را به نیشابور و آتشکده ی برزین مهر رهنمون گردیدم و چند سال بعد یکی از آتشکده های جنبی آن اتشکده را در روستای «ریبد» سبزوار (که در زمان های پیشین جزو نیشابور بوده) به عنوان آذر برزین معرفی کردند و اگر چه این معرفی هنوز بصورت علمی تایید نشده است اما دلایل فراوان بر رد آن و اثبات محل واقعی در بورزنی در دست هست که این گفتار را جای پرداختن بدان نیست.

31. کشفیات تپه ی زاغه ی قزوین که به دست باستان شناسان ایرانی صورت گرفت نمونه ای از مادرشهرهای جهان را درهشت هزار سال پیش نشان می دهد که در دهکده ای کوچک در آن هنگام دور، دستیابی ایرانیان را به مقدمات شهرسازی ثابت می کند. نگاه کنید به دفتر اول همین مجموعه مقاله ی دکتر صادق ملک درباره ی تپه ی زاغه

32. امروز که کم کم از زیر فشار غرب گرایی نیم سده ی اخیر بیرون می آییم بهتر روشن می شود که اسکندر از یونان وحشیگری، تباهی، آتش سوزی، مرگ، درد، ویرانی و آتش کشیدن کتاب ها را به همراه آورد، نه شیوه ی شهرسازی شترنجی را!

33. بشتقان معرب پشتکان= پشته ها، نام باستانی دهکده ی بسیار زیبا، بزرگ و آباد «بوژان» است که در شمال شرقی نیشابور امروز و شمال نشابور باستانی واقع است.

34. نزهة القلوب، رویه ی 182.

 

- منبع: جنیدی، فریدون. «نیشابور؛ شهر دروازه های خورشید»، وب‌گاه بنیاد نیشابور؛ سازمان پژوهش فرهنگ ایران. تاریخ مشاهده: 15 فروردین 1385. به کوشش ققنوس شرق، ابرشهر: دانشنامه نیشابور، فروردین ماه 1385.