«اگر زمین را نسبت به فلک توان داد، بلاد به مثابت نجومِ آن گردد و نیشابور، از میان کواکب، زهره زهرای آسمان باشد…. حبّذا شهر نشابور که در روی زمین اگر بهشتی است خود این است، وگَر نِی، خود نیست.» (تاریخ جهانگشا - عطاملک جوینی)
نیشابور شهری که صبحگاه آن شهره آفاق است، با هفت هزار سال سابقه خود را به صبحگاه تاریخ میرساند. شهری که در کوران حوادث مختلف بارها طعم تلخ روزگار را چشید و طوفان بلا هر بار به گونهای خواست تا نام آن را از تاریخ حذف نماید. اما به همت ابرمردان و ابرزنان ابرشهر هر بار ققنوسوار از میان آتش به پا خاست و نگین فیروزهای شد بر قامت ایران بزرگ. در تاریخ، این خطه را هر بار به گونهای نام بردهاند که البته هر نام نیز برازنده این شهر بوده است. در این جستار تلاش نگارنده بر این است تا نامهای نیشابور در گذر تاریخ را یک به یک نام برده و وجه تسمیه بر نامگذاری آن نیز بیان نماید، نام هایی که با شکوه و عظمت آغاز شد و بسیار زیبا و نیکو خاتمه یافت.
۱- رئونت
قدیمیترین سندی که از نیشابور یاد میکند، اوستا میباشد که با واژه «رئونت» به معنی جلال و شکوه از آن نام میبرد. احتمالا این واژه بعد ها به کلمه «ریوند» تبدل شده باشد که هم اکنون نام بخشی از توابع نیشابور است. هم چنین این نام به معنای شکوهنده و تابان و بخشنده دارایی، نامی است کهن، که ریشه در ایران مزدیسنایی دارد. این نام، در «اوستا» صفت اهورامزدا و برخی از ایزدان و آدمیان است و بیشتر با فرّهمند (برخوردار از فرّه) همراه میگردد. ریوند بیگمان یکی از مکانهای اسطورهای در ایران باستان است چرا که این نام را علاوه بر شهر به نام کوه و دریاچهای در این منطقه نیز نسبت دادهاند که به احتمال بسیار در گستره نیشابور امروزی پدیدار شده است. کوهی که گمان میرود همان کوه بینالود (پشته گشتاسبان) بوده و دریاچهای که برخی آن را به برکه سیسر در حوالی روستای اندراب مطابقت دادهاند. از مهمترین ویژگیهای منحصربه فرد کوه ریوند قرار گرفتن آتشکده آذر برزین مهر بر روی آن میباشد. نیشابور به واسطه نزدیکی به آتشگاه عظیم مقدس «آذربرزین مهر» یعنی آتشکده کشاورزان اهمیت بسیاری پیدا کرد. این آتشکده در مشرق مملکت، در کوههاى ریوند شمال غربى نیشابور، واقع بود. آذربرزین مهر و دو آتشکده «آذرگشنسب» و «آذر فرنبغ «محل ستایش مخصوص بود و بیش از سایر زیارتگاهها زینت و ثروت داشت، لکن بسیارى از معابد درجه دوم هم طرف احترام بوده است. در دوران میانه ریوند به یکی از ربعهای چهارگانه نیشابور اطلاق میشد و امروزه نام دهستانی در نیشابور میباشد.
۲- ابرشهر
دیگر نامی که در کتیبههای تاریخی از آن یاد شده است، «اَبَرشهر» میباشد. نام «ابرشهر » بروی سکه فرهاد دوم اشکانی به عنوان محل ضرب از قدیمیترین مدارکی است که دراین زمینه وجود دارد. هم چنین کتیبهی شاپور اول که ویژه پیروزی او درمناطق شرقی ایران است از «ابر شهر» با عنوان »آپارخشتر» نام میبرد. در سکههای پادشاهان ساسانی نظیر «پیروز»، «قباد» «بهرام چوبین» و «خسرو اول» کلمه «ابرشهر» دیده میشود. حاکم نیشابوری در این زمینه دو نظر ارائه میدهد، او در دو قسمت از کتابش «ابرشهر» را همان نیشابور بر میشمرد. در حالی که هنگام بیان فتح نیشابور، با لفظ «اَبرشهر، یعنی نشابور و طوس» از آن یاد میکند. طبری نیز نام «ابرشهر» را در میان فتوحات اردشیر ساسانی ذکر میکند. ماکوارت «ابرشهر » را یکی از استانهای خراسان بر میشمرد. این نام با شکلهای «اَپَرشهر»، «اَبرشهر»، «بَرشهر» و«آبِرشهر» نیز آمده است.
ظاهرا این نام به واسطه حضور و فعالیت عشایر «اپرنی» از اقوام داهه (بنیانگذاران حکومت اشکانی) در این ناحیه، باعث شده تا ابرشهر، مأخوذ از نام ایشان و در اصل «اپرنک شهر» دانسته شود. ریچارد فرای هم چنین آن را ریشه گرفته از نامی کهن بر میشمرد که معنی شهر بالای هخامنشیان یا شهربانی بالای سلوکیان میباشد. به هر روی نام «ابرشهر» از نیشابور قدیمیتر میباشد و در سده های اولیه اسلامی همواره این نام در کنار نیشابور دیده میشود. اما به تدریج از قرون چهارم و پنجم هجری نام نیشابور، یکسر به جای ابرشهر مینشیند و در منابع بعد ازین دوران نام این نام به ندرت برای این ناحیه و شهر به کار میرود.
عقیده نگارنده بر این است که ابرشهر هم نام شهری در این منطقه بوده و هم به کلیه این ساتراپ (استان) ساسانی اطلاق میشده است، ناحیهای که بعدها ربع نیشابور نامیده شد و هم اکنون در گسترهای به وسعت خراسان فعلی جای میگیرد. شهر ابرشهر نیز در طوفان حوادث دستخوش ویرانی گشته و سرانجام به دست شاپور ساسانی احیاء گشته و به یادبود سازنده آن نیشابور نامیده شده است.
۳- نیشابور
اما نام نیشابور به طور خاص از زمان ساسانیان بر این سرزمین اطلاق گردیده است. در دوره ساسانیان؛ خراسان، یکی از چهار استان مهم کشور به شمار میآمد. این استان، به چهار بخش تقسیم میشد و این بخشها عبارت بودند از: مرو، نیشابور، هرات و بلخ.
در خصوص معنی نام نیشابور نیز گزارشهای متفاوت و بسیاری نقل شده است. به طور حتم این نام صورت تغییر یافتهی یک واژهی مرکب به زبان پهلوی ساسانی است. قسمت اول نام به گونههای مختلفی نظیر «نه» (به معنی جای و شهر) و «نَیو» (به معنی زیبا و خوب) ذکر شده است. ابن فندق نیز آن را «بناشاپور» مینامد. حافظ ابرو در کتاب جغرافیای خود درباره نیشابورگفته است، نیشابور را شاهپور بنا نهاده است. وی در وجه تسمیه نیشابور میگوید: در این مکان که اکنون نیشابور است، نیستانی بود که شاهپور فرمود تا آن را پاک کردند و بنای شهر نیشابور را نهادند. با توجه به سکههای ساسانی ضرب شده در نیشابور (در برخی سکهها: نیه) و قراینی چون نحوهی معرب کردن نام توسط اعراب (نیسابور) به نظر میرسد «نیو شاهپور» صورت اصلی نام نیشابور و تشکیل شده از صفت و اسم به جهت تقدیر از سازندهی شهر باشد که از روزگار ساسانیان پدید آمد و در بعد از اسلام معرب شده، به صورت «نیشابور» درآمد. در خصوص قسمت دوم نام شهر مشخصاً تداعیکننده نام سازنده آن است، که منسوب به شاپور اول یا دوم میباشد. هر چند گزارشهایی آن را «شاهپور پسر نستوه» هم دانستهاند که بیشتر ریشه در اساطیر دارد و از بعد تاریخی چندان مورد اتکا نیست.
منابع:
۱ – زندگی و مهاجرت مردم آریا، فریدون جنیدی، ص ۸۶
۲- یشت ها، ابراهیم پورداود، ص ۳۳۰
۳- فرهنگ جغرافیای تاریخی نیشابور، سیدحسن مجتبوی، ص۱۱۹
۴- پایتخت های ایران، محمدیوسف کیانی، ص ۳۲۹
۵- نیشابور، لارنس لاکهارت،ص ۳۳۹
۶ – ایران در زمان ساسانیان، آرتورکریستن سن، ص۲۴۳
۷- تاریخ سکه، ملکه ملک زاده بیانی،ص ۵۸
۸ -تمدن ساسانی، و گ لوکونین ،ص ۸۸
۹-تاریخ نیشابور، سیدعلی موید ثابتی، ص۹
۱۰- تاریخ نیشابور ، ابوعبدالله حاکم نیشابور، صص ۷۰ و ۲۷۰
۱۱- همان، ۲۰۵
۱۲ – تاریخ طبری، محمدبن جریر طبری، ص ۴۱
۱۳ -ایرانشهر، یوزف ماکوارت،ص ۲۷
۱۴ – ابرشهر نیشابور، بهزاد نعمتی، ص۱۳۱
۱۵ – ایرانشهر، یوزف ماکوارت، ص ۱۵۱
۱۶ – میراث باستانی ایران، ریچارد فرای،ص۱۹۱
۱۷- ابرشهر نیشابور، بهزاد نعمتی، ص ۱۵۴
۱۸- تاریخ سیاسی و اجتماعی خراسان در آغاز حکومت عباسیان، دانیل آلتون، ص ۱۲
۱۹ – احسن التقاسیم، محمد بن طاهر مقدسی،ص ۶۰۴
۲۰- تاریخ بیهق, علی بن زید بیهقی، ص ۴۳
۲۱ – جغرافیای تاریخی خراسان، حافظ ابرو، ص ۳۹
۲۲ – ابرشهر نیشابور، بهزاد نعمتی، ص ۱۹۶
منبع: خیامنامه