آذر برزین مهر، سومین آتشکده مهم دوره ساسانیان و از آنِ کشاورزان بوده که در پشته ویشتاسبان یا کوه ریوند، در شمال غربی نیشابور، جای داشته است. آذر برزین مهر نیشابور و دیگر آتشان، همه از پنجمین گونهی آتش مینوی یعنی آتش سپنیشت اند. تن آنان، آتش گیتی است و مینوی آتش بلندسود که خود در گرزمان، در پیشگاه اورمزد، فروزان است، بر آتشان بهرام، میهمان است. این آتشان بزرگ را آتش بهرام نیز خوانند.
- آذر برزین مهر (آتشگاه):
آذربرزینمهر، سومین آتشکدهی مهم دورهی ساسانیان، و از آن تولیدکنندگان کشاورز بوده است. این آتشکده، در دورهی ساسانیان، در خراسان جای داشته است. برزینمهر، به معنای «مهر بلندپایه» است. جالب توجه، ارتباط مهر با دهقانان و تولیدکنندگان است. اگر به صفت معروف مهر، دارای چراگاههای فراخ، نیز توجه کنیم، از این دو امر، به خوبی، اهمیت مهر به عنوان ایزد طبقهی تولیدکنندگان و کشاورزان روشن میشود.
آذر برزینمهر، یکی از سه آتش مقدس آیین زردشتی بود که در کوه ریوند، در شمال غربی نیشابور، جای داشته است. آذر فرنبغ و آذر گشنسب و آذر برزینمهر، هر سه را هرمزد، در آغاز آفرینش و برای پاسبانی جهان و جهانیان آفرید و به یاری آنها، همه کار جهان انجام میگیرد. این سه آتش و نیز دیگر آتشان، همه از پنجمین گونهی آتش مینوی یعنی آتش سپنیشت (sepeništ)اند. تن آنان، آتش گیتی است و مینوی آتش بلندسود (برزیسوه) که خود در گرزمان، در پیشگاه اورمزد، فروزان است، بر آتشان بهرام، میهمان است. این هر سه آتش و نیز دیگر آتشان بزرگ را آتش بهرام نیز خوانند.
گفتهاند این سه آتش در پشت گاو اساطیری سریسوگ (sugĪsr) در دورهی تهمورس (و به روایتی هوشنگ) پیشدادی، نگهداری میشد. شبی طوفانی شدید رخ داد و آتشها از پشت گاو به دریا افتاد و در آنجا به سوختن ادامه دادند و در دریا به مردمان روشنی بخشیدند. سپس هرمزد در آغاز آفرینش، همهی زمین را برای پاسبانی به این آتش سپرد که همانند آسرون (روحانی) و ارتشتار (سپاهی) و واستریوش (کشاورز)اند.
آتش برزینمهر تا زمان گشتاسب، حامی زردشت، از جهان پاسبانی میکرد و گشتاسب این آتش را به کوه ریوند که آن را پشتهی گشتاسبان خوانند به دادگاه نشانید. تا فرشگرد پاسبانیکنندگان جهاناند. دیوان و دروجان را نابود میکنند.
این آتش جزء سه امشاسپند برگفتار (یعنی بهمن، اردیبهشت و آذربرزینمهر) است که به تجلی مادی به گشتاسپ و انجمن بارگاهیان اشکار شدند. در هزاره اوشیدر، پشوتن با کمک آذر فرنبغ و آذر گشنسب و آذر برزینمهر به بتکدهی بزرگ اهریمن گناهکار دست مییابد و آن را نابود خواهد کرد. این بتکده بر ساحل چیچست است. نام دیگر آن آذر سودیمهر یا آذر پرسود است.، که بر ساحل دریای سوور جای دارد.
- منبع: قلیزاده، خسرو، «فرهنگ اساطیر ایرانی، بر پایهی متون پهلوی»، تهران، شرکت مطالعات نشر کتاب پارسه، 1378، صص. 38-39.
ریوند، نام یک کوه، یک ربع، یک شهرک و یک روستا در گستره جغرافیای باستانی نیشابور است که آتشکده آذر برزین مهر در آن قرار داشته است. نوشتار زیر از مدخل «ریوند» کتاب «واژهنامه اعلام جغرافیایی باستانی» گرفته شده است که به شیوهای کوتاه به معرفی ریوند نیشابور میپردازد. در این کتاب، همچنین مدخلی دیگر، مرتبط با نیشابور وجود دارد که به گونهای نسبتاً مشروح، به بازشناسی «ابرشهر» که نام کهن نیشابور است، ویژه گردیده است.
ریوند؛ Rēwand: کوه ریوند در نیشابور خراسان است و آتشکده مشهور «آذر برزین مهر»، در آن قرار دارد. شاید بین کوه ریوند در خراسان و ریوند که جغرافینویسان اسلامی، آن را یکی از روستاهای نیشابور، معرفی کردهاند، رابطهای باشد. به ویژه که روستایی هم نزدیکی آن کوه، همنام همان کوه وجود داشته است. به موجب رای جغرافیانویسان اسلامی، نیشابور دارای چهار روستا بوده است که ریوند هم یکی از آنهاست و به نام آتشکده آذر برزین مهر مشهور است. (1)
ریوند، شهرکی است در روستایی به همین نام، در یک منزلی باختر نیشابور. ریوند در سده چهارم، مسجدی داشت که از آجر ساخته شده بود و نهری از میان آن میگذشت. انگور فراوان و گلابی نیکوی بینظیر داشت.(2) کوه ریوند، در اوستا به صورت رئونت نوشته شده است.(3) نام کوه ریوند در گزیدههای زاداسپرم فصل سوم بند 85 ذکر شده است.
- پانوشتها:
1. اوشیدری، جهانگیر، «واژهنامه مزدیسنا»، نشر مرکز، 1371، زیر واژه ریوند.
2. لسترنج، گای، «جغرافیای تاریخی سرزمینهای خلافت شرقی»، ترجمه محمود عرفان، تهران: شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، 1372.
3. پورداود، «یشتها»، ج1 و 2 به کوشش بهرام فرهوشی، تهران: دانشگاه تهران، 1356، ج2.
- منبع: بحرانیان، حمیده، «واژهنامه اعلام جغرافیایی باستانی»، تهران: شرکت تعاونی کارآفرینان فرهنگ و هنر، 1388، ص100.
«ریوند» که در منابع گوناگون به گونههای دیگری همچون «رایومند»، «رئونت»، «ریون» و «رئوَئوته» آمده است یکی از نامهای حوزه جغرافیای تاریخی نیشابور است و در گستره نیشابور قدیم و جدید، موجود میباشد. همچنین «ریوند»، نام کوهی در شمال نیشابور است که آتشکده آذربرزین مهر، بر آن قرار داشته است.
ریوند مزدا-آفرید؛ کوهی سپند در شمال نیشابور
- «اوستا»، ص 486: ریوند، نام کوهی است و نیز نام رَبعی و شهرکی و منطقهای. در هر صورت، ریوند در گستره نیشابور قدیم و جدید، واقع است. ریوند که به نامهای دیگری چون «رایومند»، «رئونت»، «ریون» و «رئوَئوته» هم آمده است به معنی دارنده جلال و شکوه و فروغ است. این کوه، در فرهنگ ایران باستان و در ادبیات آیین «مزدیسنا» جایگاه ویژه و احترامانگیزی دارد.
آتشکده آذربرزینمهر، در بین هزاران معبد آیین زردشتی و یکی از سه آتش مقدس و زیارتکده برتر فلات ایران، بر فراز این کوه، قرار داشته است و از همه ایرانزمین، زیارتگران، به آنجا میشتافتهاند.
در بخش «زامیاد یشت» از کتاب «اوستا» از «رئونت» به صراحت یاد شده است. در «خرده اوستا» نیز تعبیر «کوه ریوند مزدا آفریده» به چشم میخورد.
- «بندهش»، ص 71: در «بندهش» نیز، که از متون معتبر زردشتی است، نام ریوند دیده میشود.
- «یشتها»، دفتر دوم، ص 330: هماکنون نیز کوههای شمال نیشابور، «ریوند» نامیده و خوانده میشود. «پور داوود» در تعلیقات «یشتها» میآورد: «رئونت، یک صفت است به معنی باشکوه و بسا صفت مردان یا ایزدان و غالبان با صفت «فرهمند» یکجا استعمال شده است» او سپس در چند فقره از «ماه یشت» و «تیشتر یشت» و «زامیاد یشت»، نمونههایی برای ذکر نام «ریوند» میآورد.
- «الاعلاق النفسیه»، ص 200: ابن رسته، از جغرافیدانان قرن سوم، مینویسد: «ابرشهر، دارای 13 رستاق و چهار طسوج (بخش) است که ریوند، یکی از آن چهار طسوج است.» او ادامه میدهد که این شهر، بخصوص به واسطه آذربرزینمهر شهرت یافته است.
- «تاریخ نیشابور»، ص 214: حاکم نیشابوری (قرن چهارم هـ.ق) مینویسد: ربع ریوند، از حد مسجد جامع بود تا مزرعه احمدآباد، اولِ حدودِ بیهق. طول او سیزه فرسخ و عرض او از حدود ولایت طوس تا حدود بشت، پانزده فرسخ مشتمل بر زیاده از پانصد دیه. و ریوند که «رَبع» بدان منسوب است قریه کبیره معموره بود، بانی آن، انوشروان عادل.
- «جغرافیای خراسان در تاریخ حافظ ابرو»، ص 36: در تاریخ حافظ ابرو، ریوند به عنوان یکی از بلوکات نیشابور، در میان پانزده بلوک، نام برده شده و آمده است که «هژده مزرعه و کلاته که حالاً مزروع میشود، درین تاریخ تعلق بدین بلوک دارد.»
- مآخذ:
-- «اَوِستا»، گزارش و پژوهش جلیل دوستخواه، چاپ اول، انتشارات مروارید، تهران: 1370.
-- «یشتها»، گزارش پور داوود، چاپ سوم، دانشگاه تهران، 1355.
-- «بندهش»، فرنبغ دادگی،گزارنده مهرداد بهار، چاپ اول، انتشارات توس، تهران: 1369.
-- «الاعلاق النفسیه»، احمد بن عمر بن رُسته، ترجمه حسین قرهچانلو، چاپ اول، انتشارات امیر کبیر، تهران، 1365.
-- «تاریخ نیشابور»، ابوعبدالله حاکم نیشابوری، تصحیح و تعلیقات محمدرضا شفیعی کدکنی، چاپ اول، انتشارات آگه، تهران: 1375.
-- «جغرافیای حافظ ابرو»، شهابالدین عبدالله خوافی، تصحیح صادق سجادی و سیدعلی آل داوود، چاپ اول، انتشارات بنیان، دفتر نشر میراث مکتوی، چاپ اول، 1375.
- منبع: سید حسین مجتبوی، جواد محقق نیشابوری، حسن نظریان، «فرهنگ جغرافیای تاریخی نیشابور»، نیشابور: دانشگاه آزاد اسلامی، 1392، ص 119-120.