پژوهشنامه رئونت شناخت

رئونت یا ریوند؛ نام مزدیسنایی بوم نیشابور، نام ناحیه‌ای باستانی در سرزمین نیشابور و جایگاه آتشکده آذر برزین مهر

پژوهشنامه رئونت شناخت

رئونت یا ریوند؛ نام مزدیسنایی بوم نیشابور، نام ناحیه‌ای باستانی در سرزمین نیشابور و جایگاه آتشکده آذر برزین مهر

ربع ریوند

نیشابور سده‌های نخستین هجری، به چهار بخش اصلی، تقسیم می‌گردیده است. گستره این بخش‌های چهارگانه که «رَبع» نام داشته‌اند، از مسجد جامع در مرکز شهر آغاز شده و تا سرحد مشخص شده، کشیده می‌شده‌اند. این ربع‌ها عبارتند از «ربع ریوند»، «ربع مازُل»، «ربع شامات» و «ربع بُشفروش». ربع ریوند، مساحتی در حدود سیزده فرسنگ در پانزده فرسنگ داشته و گستره‌ای از حد توس در شرق تا حد بیهق در غرب را در بر می‌گرفته است. همچنین گفتنی است که ریوند، نام نیشابور در دوره اساطیری، نام کوهی در سرزمین نیشابور و نام یک دهستان در بخش مرکزی نیشابور معاصر است.    

 

 

 

ربع ریوند نیشابور 

 

از نگاه جغرافیای تاریخی، استان‌های خراسان کنونی که در مرزهای سیاسی ایران امروز، وجود دارند، بخش غربی خراسان کهن و بزرگ‌اند. خراسان بزرگ، در سده‌های نخستین هجری، به چهار ربع یا بخش تقسیم می‌گردید که هر ربع به نام مرکز آن خوانده می‌شد. حوزه سرزمینی خراسان غربی، را ربع نیشابور می‌نامیدند و ربع نیشابور، پهنه‌ گسترده‌ای بود که از شرق، به حوزه‌ی مرو و از غرب، به قومس، دامغان و جرجان محدود بود. از شمال، به نساء ابیورد و خابران می‌رسید و از جنوب، بخش مهمی از قهستان را در بر داشت. مناطق و شهرهایی که در این گستره بودند در زمره ولایات نیشابور بودند و از آن جمله‌اند: ولایت بیهق، ولایت جوین، ولایت اسفراین، ولایت خبوشان، ولایت زوزن، ولایت ارغیان، ولایت خواف و ... .

 

اما مرکز ربع نیشابور که شهر نیشابور است؛ خود، دارای چهار بخش بود و این چهار ربع، از چهار طرف، شهر نیشابور را در میان گرفته بودند. این چهار ربع، شامل ربع‌های شامات، ریوند، مازول و بشتفروش می‌شدند. ابوعبدالله حاکم در این باره، می‌گوید: «اما ارباع نشابور، چارست: ریوند، مازل، شامات، بشفروش. و کیفیت قسمت و مساحت آن است که از چار طرف مسجد جامع، به هر طرفی رفتند و تا کنارِ زمین ولایت قری و قنوات را به آن رَبع، نسبت دادند و به قریه‌ای که در آن جانب، معمور و بیشتر بود، اضافه کردند.» دکتر محمدرضا شفیعی کدکنی در تعلیقات تاریخ الحاکم، درباره «ارباع نیشابور» می‌نویسد: «ارباع: جمع رَبع است و ربع، در اینجا به معنی محله است ... ربع‌های نیشابور نیز در جهت صحرا و کوه، از مرکز شهر (مسجد جامع) به چهار طرف کشیده می‌شده است. مقدسی ]در «احسن‌ التقاسیم»[ در باب تقسیمات جغرافیایی نیشابور بزرگ می‌گوید: قصبه (=شهر اصلی و مرکزی) آن، ایرانشهر (صحیح: اَبَرشهر) است و چهار خان (=ربع)ها و دوازده رستاق (=ولایت) و سه خزینه و یک قصر و یک دار (=سرای) دارد: خان(ربع)‌ها عبارتند از: شامات، ریوند، مازل و بشتفروش. رستاق‌ها عبارتند از: بشت، بیهق، کویان (=جوین)، جاجرم، اسفراین، استوا، اسفند، جام، باخرز، خواف، زاوه و رُخ. و دار، عبارت است از زوزن و قصر، عبارت است از بوزجان و خزینه‌ها عبارتند از طوس و نسا و ابیورد.»

 

پس، چنانکه گفته شد شهر نیشابور، دارای چهار بخش یا ربع به نام‌های ریوند، مازُل، شامات و بشفروش بوده است و  هر بخش، با نام آبادترین نقطه خود نامگذاری می‌شده است. ربع ریوند که مساحتی در حدود سیزده در پانزده فرسنگ داشته، نیز از معمورترین آبادی خود، نام گرفته است. الحاکم درباره «ربع ریوند» می‌گوید: «اما رَبعِ ریوند: از حدّ مسجد جامع بود تا مزرعه احمدآباد، اول حدود بیهق، طول او سیزده فرسخ، عرض او از حدود ولایت طوس تا بشت. پانزده فرسخ. مشتمل بر زیاده از پانصد دیه که بعضی را یک قناة بود یا دو یا سه یا چهار یا پنج. و ریوند که ربع، به آن، منسوب است قریه کبیره معموره بود، بانی آن انوشروان عادل. درو مسجدی جامع منیع رفیع و خانقاه‌های بسیار. و در اول اسلام، حکّام ماوراء‌النهر، سه برادر بودند: محمد و عطریف و مسیّب، هر سه از ریوند. هر یک در آن مملکت، درم و دینار بسیار زدند و آثار آن پیداست.» دکتر شفیعی کدکنی در تعلیقات مربوط به «ربع ریوند» نوشته است: «سمعانی ]در «الانساب»[، حدود ربع ریوند را بدین گون، مشخص می‌کند: مجموعه‌ای است از قریه‌ها و چنین می‌پندارم که افزون از پانصد قریه است و شاید هم بیشتر که از حدود مسجد جامع، آغاز می‌شود تا احمدآباد که آغاز حدود بیهق است و چنانکه برآورد کرده‌اند حدود سیزده فرسنگ است و پهنای آن، از حدود طوس است تا حدود بُست و پانزده فرسنگ است. و مقدسی ]در «احسن‌ التقاسیم»[، درباره ربع ریوند گوید: ربعی‌ست پاکیزه و والا با تاکستان‌های بسیار و انگورهای نیکو و میوه‌های خوب و در آنجا گلابی‌یی است که همانند آن دیده نشده‌ست، شهری نزه در آنجاست به نام ریوند که نهری از آن می‌گذرد و در آن، مسجد جامعی است که از آجر، آن را تجدید بنا کرده‌اند.»

در بخشی از کتاب تاریخ الحاکم که به معرفی «مشایخِ حدیث از اهلِ نیشابور» پرداخته است از چند نفر از علمای این رشته یاد شده که منسوب به ریوند می‌باشند: ابراهیم بن احمد بن محمد بن عبدالله الریوندی؛ سهل بن احمد بن سهل الرّیوندی، ابوسعید مزکّی؛ محمد بن احمد بن هارون الریوندی، ابوبکر شافعی النیسابوری. 

 

- منبع: ابوعبدالله حاکم نیشابوری، «تاریخ نیشابور»، ترجمه محمد بن حسین خلیفه نیشابوری، مقدمه و تصحیح و تعلیقات محمدرضا شفیعی کدکنی، تهران: آگه، 1375، ص 214، 215، 282، 283، 155، 163، 174.

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.