پژوهشنامه رئونت شناخت

رئونت یا ریوند؛ نام مزدیسنایی بوم نیشابور، نام ناحیه‌ای باستانی در سرزمین نیشابور و جایگاه آتشکده آذر برزین مهر

پژوهشنامه رئونت شناخت

رئونت یا ریوند؛ نام مزدیسنایی بوم نیشابور، نام ناحیه‌ای باستانی در سرزمین نیشابور و جایگاه آتشکده آذر برزین مهر

نیشابور؛ رئونت، ریوند و ابرشهر

نام نیشابور در «اوستا» به گونه «رئونت» به معنی دارنده شکوه و جلال، آمده است. این نام، در زبان «پهلوی» به گونه «رای‌اومند» دگرگونی یافته و در «شاهنامه فردوسی» به شکل «ریونیز» درآمده است. گونه تغییر یافته این نام در دوران‌های بعد، «ریوند» می‌باشد. رئونت، جایگاه پارتیان بوده و «ابرشهر» یکی دیگر از نام‌های پارتی نیشابور است.

 

 

  

نیشابور؛ نام این شهر در اوستا به گونه‌ی رَئٍوَنت آمده است، به معنی دارنده شکوه و جلال. بخش نخست این نام «رَئـِ» به معنی دارنده هنوز در دماوند، الوند، راوند کاشان دیده می‌شود. این واژه، در گذر زمان و دگرگونی زبان از اوستائی به پهلوی به گونه «رای‌اومند» درآمد که «اومند» در آن، همان پسوند «دارایی» است، و در نوشته‌های پهلوی، این واژه به عنوان صفتی برای خداوند آمده است و در سرآغاز بیشتر نامه‌های پهلوی، به چشم می‌خورد:

رئونت نام نیشابور در اوستا

 

«پَت نام ای داتار اوهرمزدی رایومندی خَورَه اومند»: به نام دادادر اورمزد رایومندِ فرهمند.

و با این سخن، می‌توان دریافت که آن شهر باستانی تا چه پایه، نزد ایرانیان ارجمند بوده است که با چنین صفت از آن یاد می‌کنند!

اما چون این واژه به گونه نام، بر شهری نهاده شد، دگرگونی چندان در آن راه نیافت و هم‌اکنون نیز بخش غربی نیشابور تا مرز سبزوار، رِیوَند (Reyvand) نام دارد.  و در دوران اسلامی نیز بزرگانی از آن برخاسته‌اند که در کتاب‌های اسلامی از آن یاد کرده شده است.

از این نام، در شاهنامه به گونه «ریونیز» یاد شده است، و چنین پیداست که در یکی از نبردهای میان ایرانیان و تورانیان، ویران گشته است، و در هنگام شاپور اردشیر ساسانی، دوباره آنرا ساخته‌اند و گواهی «نامه شهرستانهای ایران» درباره آن چنین است»:

 

بنای نیشابور به دستور شاپور اردشیران

 

«شتریستان نیوشاپوهر، شاپوهری ارتخشیران کرت، پت هان گاس، کاش پهلیزک ای تور، اوزت، اوش هم گیواک فرموت کرتن» یعنی؛ شهرستان نیشابور (را) شاپور اردشیران کرد (ساخت) بر آنجا که پهلیزک تو را کشت (یا شکست داد). و به همان جای فرمود کردن (ساختن)ش.

و چنانکه دیده می‌شود، در این نامه کهن، نام دوره ساسانی آن نیوشاهپور، یعنی شاهپورنیو یا شاپور گُرد، یا شاپور پهلوان آمده است.

اما این روشن است که شهر رئونت جایگاه پارتیان بود، و پارتیان فرمانروایی نیکشان که استوار فرمانروایی همه تیره‌ها و دودمان‌ها بوده  بر دست اردشیر پارسی از میان رفت، از چیرگی وی خشنود نبودند؛ و نیز با آنکه نام پسر اردشیر بر شهرستان بماند همرأی نبودند، و بدین روی، برای این شهر، صنعتی اندیشیدند که «ابرشهر» بوده باشد به معنی شهر برین، شهر بالاتر، و از آنجا که در نوشته‌های پهلوی این نام به گونه‌ی اَپَرشهر آمده است، می‌توان در این داوری بی‌گمان بود که این صفت در همان زمان ساسانیان بدان داده شده باشد، به گونه‌ای همان نام پیشین را که دارنده‌ی شکوه بوده باشد، زنده نگاه دارند!

در نوشته‌های پس از اسلام نیز بیش از آنکه نام نیشابور آید، ابرشهر آمده و برخی از نویسندگان این هنگام نیز در معنی آن گفته‌اند که چون زمین نیشابور از دیگر شهرها بلندتر است و به ابر نزدیکتر، آنرا «ابر شهر» نامیده‌اند و پسانگاه اَبَرشهر خوانده شد! و اگر چه این داوری درست نیست، اما مفهوم بلندی و برتری در آن نهفته است!»

 

- منبع: «پایتخت‌های ایران»، به کوشش محمد یوسف کیانی، سازمان میراث فرهنگی و گردشگری، 1374، ص327-328.

ریوند و جغرافیای باستانی نیشابور

ریوند، نام یک کوه، یک ربع، یک شهرک و یک روستا در گستره جغرافیای باستانی نیشابور است که آتشکده آذر برزین مهر در آن قرار داشته است. نوشتار زیر از مدخل «ریوند» کتاب «واژه‌نامه اعلام جغرافیایی باستانی» گرفته شده است که به شیوه‌ای کوتاه به معرفی ریوند نیشابور می‌پردازد. در این کتاب، همچنین مدخلی دیگر، مرتبط با نیشابور وجود دارد که به گونه‌ای نسبتاً مشروح، به بازشناسی «ابرشهر» که نام کهن نیشابور است، ویژه گردیده است.

 

 

 

ریوند نیشابور کهن

 

ریوند؛ Rēwand: کوه ریوند در نیشابور خراسان است و آتشکده مشهور «آذر برزین مهر»، در آن قرار دارد. شاید بین کوه ریوند در خراسان و ریوند که جغرافی‌نویسان اسلامی، آن را یکی از روستاهای نیشابور، معرفی کرده‌اند، رابطه‌ای باشد. به ویژه که روستایی هم نزدیکی آن کوه، هم‌نام همان کوه وجود داشته است. به موجب رای جغرافیانویسان اسلامی، نیشابور دارای چهار روستا بوده است که ریوند هم یکی از آن‌هاست و به نام آتشکده آذر برزین مهر مشهور است. (1)

ریوند، شهرکی است در روستایی به همین نام، در یک منزلی باختر نیشابور. ریوند در سده چهارم، مسجدی داشت که از آجر ساخته شده بود و نهری از میان آن می‌گذشت. انگور فراوان و گلابی نیکوی بی‌نظیر داشت.(2) کوه ریوند، در اوستا به صورت رئونت نوشته شده است.(3) نام کوه ریوند در گزیده‌های زاداسپرم فصل سوم بند 85 ذکر شده است.  

- پانوشت‌ها:

1. اوشیدری، جهانگیر، «واژه‌نامه مزدیسنا»، نشر مرکز، 1371، زیر واژه ریوند.

2. لسترنج، گای، «جغرافیای تاریخی سرزمین‌های خلافت شرقی»، ترجمه محمود عرفان، تهران: شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، 1372.

3. پورداود، «یشت‌ها»، ج1 و 2 به کوشش بهرام فره‌وشی، تهران: دانشگاه تهران، 1356، ج2.

 

- منبع: بحرانیان، حمیده، «واژه‌نامه اعلام جغرافیایی باستانی»، تهران: شرکت تعاونی کارآفرینان فرهنگ و هنر، 1388، ص100.

کوهستان ریوند نیشابور 

رئونت، نام باستانی نیشابور

نام نیشابور در «اوستا» به گونه «رئونت» به معنی دارنده شکوه و جلال، آمده است. این نام، در زبان «پهلوی» به گونه «رای‌اومند» دگرگونی یافته و در «شاهنامه فردوسی» به شکل «ریونیز» درآمده است. گونه تغییر یافته این نام در دوران‌های بعد، «ریوند» می‌باشد. رئونت، جایگاه پارتیان بوده و «ابرشهر» یکی دیگر از نام‌های پارتی نیشابور است.

 

 

 ریوند؛ نیشابور باستان

 

ریوند؛ ریشه در پیشینه مینوی سرزمین نیشابور

 

نیشابور؛ نام این شهر در اوستا به گونه‌ی رَئٍوَنت آمده است، به معنی دارنده شکوه و جلال. بخش نخست این نام «رَئـِ» به معنی دارنده هنوز در دماوند، الوند، راوند کاشان دیده می‌شود. این واژه، در گذر زمان و دگرگونی زبان از اوستائی به پهلوی به گونه «رای‌اومند» درآمد که «اومند» در آن، همان پسوند «دارایی» است، و در نوشته‌های پهلوی، این واژه به عنوان صفتی برای خداوند آمده است و در سرآغاز بیشتر نامه‌های پهلوی، به چشم می‌خورد:

رئونت نام نیشابور در اوستا

 

«پَت نام ای داتار اوهرمزدی رایومندی خَورَه اومند»: به نام دادادر اورمزد رایومندِ فرهمند.

و با این سخن، می‌توان دریافت که آن شهر باستانی تا چه پایه، نزد ایرانیان ارجمند بوده است که با چنین صفت از آن یاد می‌کنند!

اما چون این واژه به گونه نام، بر شهری نهاده شد، دگرگونی چندان در آن راه نیافت و هم‌اکنون نیز بخش غربی نیشابور تا مرز سبزوار، رِیوَند (Reyvand) نام دارد.  و در دوران اسلامی نیز بزرگانی از آن برخاسته‌اند که در کتاب‌های اسلامی از آن یاد کرده شده است.

از این نام، در شاهنامه به گونه «ریونیز» یاد شده است، و چنین پیداست که در یکی از نبردهای میان ایرانیان و تورانیان، ویران گشته است، و در هنگام شاپور اردشیر ساسانی، دوباره آنرا ساخته‌اند و گواهی «نامه شهرستانهای ایران» درباره آن چنین است»:

 

بنای نیشابور به دستور شاپور اردشیران

 

«شتریستان نیوشاپوهر، شاپوهری ارتخشیران کرت، پت هان گاس، کاش پهلیزک ای تور، اوزت، اوش هم گیواک فرموت کرتن» یعنی؛ شهرستان نیشابور (را) شاپور اردشیران کرد (ساخت) بر آنجا که پهلیزک تو را کشت (یا شکست داد). و به همان جای فرمود کردن (ساختن)ش.

و چنانکه دیده می‌شود، در این نامه کهن، نام دوره ساسانی آن نیوشاهپور، یعنی شاهپورنیو یا شاپور گُرد، یا شاپور پهلوان آمده است.

اما این روشن است که شهر رئونت جایگاه پارتیان بود، و پارتیان فرمانروایی نیکشان که استوار فرمانروایی همه تیره‌ها و دودمان‌ها بوده  بر دست اردشیر پارسی از میان رفت، از چیرگی وی خشنود نبودند؛ و نیز با آنکه نام پسر اردشیر بر شهرستان بماند همرأی نبودند، و بدین روی، برای این شهر، صنعتی اندیشیدند که «ابرشهر» بوده باشد به معنی شهر برین، شهر بالاتر، و از آنجا که در نوشته‌های پهلوی این نام به گونه‌ی اَپَرشهر آمده است، می‌توان در این داوری بی‌گمان بود که این صفت در همان زمان ساسانیان بدان داده شده باشد، به گونه‌ای همان نام پیشین را که دارنده‌ی شکوه بوده باشد، زنده نگاه دارند!

در نوشته‌های پس از اسلام نیز بیش از آنکه نام نیشابور آید، ابرشهر آمده و برخی از نویسندگان این هنگام نیز در معنی آن گفته‌اند که چون زمین نیشابور از دیگر شهرها بلندتر است و به ابر نزدیکتر، آنرا «ابر شهر» نامیده‌اند و پسانگاه اَبَرشهر خوانده شد! و اگر چه این داوری درست نیست، اما مفهوم بلندی و برتری در آن نهفته است!»

 

- منبع: «پایتخت‌های ایران»، به کوشش محمد یوسف کیانی، سازمان میراث فرهنگی و گردشگری، 1374، ص327-328.

جغرافیای تاریخی ریوند

«ریوند» که در منابع گوناگون به گونه‌های دیگری همچون «رایومند»، «رئونت»، «ریون» و «رئوَئوته» آمده است یکی از نام‌های حوزه جغرافیای تاریخی نیشابور است و در گستره نیشابور قدیم و جدید، موجود می‌باشد. همچنین «ریوند»، نام کوهی در شمال نیشابور است که آتشکده آذربرزین مهر، بر آن قرار داشته است.

 

 

 

ریوند مزدا-آفرید؛ کوهی سپند در شمال نیشابور

 

- «اوستا»، ص 486: ریوند، نام کوهی است و نیز نام رَبعی و شهرکی و منطقه‌ای. در هر صورت، ریوند در گستره نیشابور قدیم و جدید، واقع است. ریوند که به نام‌های دیگری چون «رایومند»، «رئونت»، «ریون» و «رئوَئوته» هم آمده است به معنی دارنده جلال و شکوه و فروغ است. این کوه، در فرهنگ ایران باستان و در ادبیات آیین «مزدیسنا» جایگاه ویژه‌ و احترام‌انگیزی دارد.

آتشکده آذربرزین‌مهر، در بین هزاران معبد آیین زردشتی و یکی از سه آتش مقدس و زیارتکده برتر فلات ایران، بر فراز این کوه، قرار داشته است و از همه ایران‌زمین، زیارتگران، به آنجا می‌شتافته‌اند.

در بخش «زامیاد یشت» از کتاب «اوستا» از «رئونت» به صراحت یاد شده است. در «خرده اوستا» نیز تعبیر «کوه ریوند مزدا آفریده» به چشم می‌خورد.

 

- «بندهش»، ص 71: در «بندهش» نیز، که از متون معتبر زردشتی است، نام ریوند دیده می‌شود.

 

- «یشت‌ها»، دفتر دوم، ص 330: هم‌‌اکنون نیز کوه‌های شمال نیشابور، «ریوند» نامیده و خوانده می‌شود. «پور داوود» در تعلیقات «یشت‌ها» می‌آورد: «رئونت، یک صفت است به معنی باشکوه و بسا صفت مردان یا ایزدان و غالبان با صفت «فرهمند» یکجا استعمال شده است» او سپس در چند فقره از «ماه یشت» و «تیشتر یشت» و «زامیاد یشت»، نمونه‌هایی برای ذکر نام «ریوند» می‌آورد.

 

 ریوند نیشابور

- «الاعلاق‌ النفسیه»، ص 200: ابن رسته، از جغرافی‌دانان قرن سوم، می‌نویسد: «ابرشهر، دارای 13 رستاق و چهار طسوج (بخش) است که ریوند، یکی از آن چهار طسوج است.» او ادامه می‌دهد که این شهر، بخصوص به واسطه آذربرزین‌مهر شهرت یافته است.

 

- «تاریخ نیشابور»، ص 214: حاکم نیشابوری (قرن چهارم هـ.ق) می‌نویسد: ربع ریوند، از حد مسجد جامع بود تا مزرعه احمدآباد، اولِ حدودِ بیهق. طول او سیزه فرسخ و عرض او از حدود ولایت طوس تا حدود بشت، پانزده فرسخ مشتمل بر زیاده از پانصد دیه. و ریوند که «رَبع» بدان منسوب است قریه کبیره معموره بود، بانی آن، انوشروان عادل.

 

- «جغرافیای خراسان در تاریخ حافظ ابرو»، ص 36: در تاریخ حافظ ابرو، ریوند به عنوان یکی از بلوکات نیشابور، در میان پانزده بلوک، نام برده شده و آمده است که «هژده مزرعه و کلاته که حالاً مزروع می‌شود، درین تاریخ تعلق بدین بلوک دارد.»

 

- مآخذ:

-- «اَوِستا»، گزارش و پژوهش جلیل دوستخواه، چاپ اول، انتشارات مروارید، تهران: 1370.

-- «یشت‌ها»، گزارش پور داوود، چاپ سوم، دانشگاه تهران، 1355.

-- «بندهش»، فرنبغ دادگی،گزارنده مهرداد بهار، چاپ اول، انتشارات توس، تهران: 1369.

-- «الاعلاق النفسیه»، احمد بن عمر بن رُسته، ترجمه حسین قره‌چانلو، چاپ اول، انتشارات امیر کبیر، تهران، 1365.

-- «تاریخ نیشابور»، ابوعبدالله حاکم نیشابوری، تصحیح و تعلیقات محمدرضا شفیعی کدکنی، چاپ اول، انتشارات آگه، تهران: 1375.

-- «جغرافیای حافظ ابرو»، شهاب‌الدین عبدالله خوافی، تصحیح صادق سجادی و سیدعلی آل داوود، چاپ اول، انتشارات بنیان، دفتر نشر میراث مکتوی، چاپ اول، 1375.

 

- منبع: سید حسین مجتبوی، جواد محقق نیشابوری، حسن نظریان، «فرهنگ جغرافیای تاریخی نیشابور»، نیشابور: دانشگاه آزاد اسلامی، 1392، ص 119-120.